همانطور که برندههای اسکار، به مرور زمان تقریبا همان کسانی میشوند که جوایز گلدنگلوب را به خود اختصاص میدهند. تغییر رویکرد اسکار که امسال با دادن 8 جایزه به «میلیونر زاغهنشین» به اوج رسیده را برخی به دلایل سیاسی مرتبط دانستهاند که شاید هم منطقی به نظر برسد؛ اینکه اوباما شعار تغییر داده و حالا آکادمی هم خود را موظف دانسته تا چنین تغییراتی را لحاظ کرده و خود را همسو با تحولات نوین سیاسی- اجتماعی نشان دهد. از جهات بسیاری مراسم امسال را میتوان اسکاری غیرآمریکایی خواند؛
مراسمی که هیو جکمن بازیگر استرالیایی اجرایش را برعهده داشت و دنیبویل انگلیسی با فیلمی که در هند و با حضور بازیگران هندی ساخته بود، فاتح آن نام گرفت، همچنان که کیت وینسلت انگلیسی و پنهلوپه کروز اسپانیایی اسکارهای بهترین بازیگر زن را به خود اختصاص دادند.
جدای از اینها توجه اعضای آکادمی نسبت به تولیدات مستقل افزایش قابل توجهی یافته است. در گذشته دور از ذهن بود که فیلمهایی چون «پیرمردها سرزمینی ندارند» و «تصادف» اسکار بهترین فیلم را دریافت کنند همچنان که درخشش بینظیر «میلیونر زاغهنشین» به عنوان اثری که از عناصر آشنای بالیوود بهره گرفته، بسیار بعید مینمود.
فراموش نکنیم که مراسم اسکار همواره تجلیگاه تبلیغ محصولات کارخانه رویاپردازی هالیوود بوده و آکادمی با تمام تغییر مسیرهای بعضا عجیب خود، هیچگاه این چنین و در دورههایی پیاپی به فیلمهای مستقل توجه نشان نداده بود. اینکه «تصادف» یا «پیرمردها...» در کن نخل طلا بگیرند به مراتب محتملتر بود تا اینکه در اسکار به توفیق برسند.
حتی تمام ستایشهایی هم که منتقدان از «میلیونر زاغهنشین» به عمل آوردند، در نمونههای مشابه دورههای گذشته، تاثیری بر آرای آکادمی نمیگذاشت.توجه به مستقلها، با توجه به انتخابهای اخیر آکادمی و نتایج اسکار در این سالها، واقعیتی غیرقابل انکار است. نهتنها «میلیونر زاغهنشین» که اغلب نامزدهای اسکار یا کاملا در رده آثار مستقل قرار میگرفتند یا سازندگانشان به عنوان فیلمسازان این جریان شهرت داشتند.
انگارنهانگار که این آکادمی یک دهه پیش به فیلمهای مجللی چون «تایتانیک» ارج میگذاشت. حالا تب گرایش به مستقلها چنان تند شده که گاهی اوقات به نظر میرسد که برگزیدگان اسکار باید منتخبان یک جشنواره اروپایی باشند، نه مراسمی که دستاندرکاران صنعت سینمای آمریکا برگزارش میکنند.فارغ از اینها، نکته تاسفانگیز که قطعا به عنوان گاف بزرگ آکادمی در تاریخ ثبت خواهد شد، بیتوجهی به شاهکار کریس نولان است.
از میان تمام فیلمهای پرسروصدای امسال (از جمله پدیدهای چون «میلیونر زاغهنشین» و فیلم قابل تاملی مانند «کتابخوان») اگر قرار باشد یک فیلم در تاریخ سینما بماند، آن قطعا «شوالیه تاریکی» است. بیتوجهی آکادمی به دنیای تاریک، پیچیده و به غایت تلخی که نولان در فیلمش آفریده را به حساب هرچیزی بگذاریم، نمیتوانیم منکر این نکته شویم که نمونهای متعالی از هنر سینما با چشمپوشی مواجه شده است.